یادمه در دوران طفولیت با پسرخاله و دخترخاله ام بازی میکردیم

از این بازی ها که یه اسم رو انتخاب میکردیم و تعداد حرف هاش رو مشخص میکردیم و بقیه باید حروف رو حدس میزدن تا به اسم برسن

من خیلی راحت بازی رو میبردم چون اسم های ساده رو انتخاب میکردم و دخترخاله و پسرخاله ام ذهنشون میرفت رو اسم های آنچنانی

مثلا من غلام رو انتخاب میکردم و اون ها به پانته آ و سیامک و آزیتا و . فکر میکردن

گاهی اوقات تو زندگی راه حل های ساده جلوی چشممونه ولی ذهن ما میره سمت راه حل های پیچیده


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها